مخالفان اصولگرایان اصلاح طلبان کارگزاران سازندگیچرا باید در انتخابات دهم شرکت کنیم و به مهندس میرحسین موسوی رای دهیم؟به نام خداوند جان و خردمنت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت ، هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون بر میاید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت است و بر هر نعمت شکری واجب .از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به در آیدبد ترین جانوران نزد خداوند کسانی هستند که تعقل نمیکنند.یک ساعت تفکر بهتر از شصت سال عبادت است .(قبل از شروع لازم است متذکر شوم عقاید و افکار و تا آنجایی که در توانم باشد اعمالم با بسیاری از اصول جمهوری اسلامی مغایر و در تضاد میباشد و هرگز قصد ندارم چنین حکومتی را مشروع بدانم.)انسان آفریده شده تا در یک مبارزه سخت و توانفرسا میان خیر وشر مورد امتحان وآزمایش قرار گیرد و همیشه برای مرگ چنان محیا باشد که انگار دمی فرصت جبران ندارد وبرای زندگی آنچنان امیدوار که انگار هرگز مرگی در کار نخواهد بود . انسان موجودی جاویدان است ، چون از روح الهی در کالبد او دمیده شده و این حس به جاودانگی باعث انگیزش حرکت بسوی ابدیت می گردد و هرگونه نا امیدی ، کفر به خالق این ابدیت است . اما ریشه ناامیدی در سکون و عقب گرد میباشد و حرکت لازمه امید و حرکت نیاز به ابزار دارد ،بلکه سرعت بخشیدن به آن ابزار محکمتر و بهتر و ابزار آن عقل و آگاهی ، علم و دانش ، اراده وشجاعت، تد بر و لیاقت ، ایثار و گذشت و دیگر صفات پسندیده میباشند .خداوند به داوود (ع) فرمود : ای داوود تو خواسته هایی داری و من خواسته ای ولی آن می شود که من خواسته ام و ای داوود تو خواسته هایی داری و من خواسته ای ، تو برای رسیدن به خواسته هایت سعی و کوشش و تلاش بسیار می کنی و برای رسیدن به آن هر آنچه میتوانی انجام میدهی ولی در نهایت آن می شود که من خواسته ام . این حدیث قدسی بسیار بلیغ و فصیح وظیفه هر انسان را مشخص و مقنن فرموده ، یعنی سرنوشت هر انسان و روزی او مقدر گردیده است . اگر قرار باشد من شاهی با دولت و مکنت گردم ، خواهد شد و اگر فقیری بی چیز که از گرسنگی بمیرم ، باز همان خواهد شد .حوادث واتفاقات ساده ،عجیب ،دردناک ،مایوس کننده،هیجان انگیز، امیدبخش وغیره متاثر از خواست افراد مختلف و در نقش ونگارهای گوناگون میایند ومیروند، درحالی که میلیاردها آرزوی زشت و زیبا در رقم خوردن آنها نقش داشته اند ولی در نهایت آن شود که خدا خواهد. و همیشه آنان که میدانند راضی و غافلان وخواب زدگان ناراضیند. میتوانیم از خود بپرسیم پس اگر همان خواهد شد که مقدر گردیده پس نقش اراده انسان چیست ؟ سعی و عمل ما به چه کار خواهد آمد ؟ ولی سئوال دیگری نیز میتوان مطرح کرد.! اگر قرار بر اینست که آنچه مقدر فرموده اتفاق افتد پس چرا آدمی سوار بر مرکب غرور به جولان و یکه تازی در اندیشه به ثمر نشاندن خواستها وآرزوهای محال خویش میپردازد. در اینجا خداوند راه خیر و شر را بر روی انسان می گشاید و انسان ، این موجود چهار وجهی با تکیه بر داشته هایش انتخاب میکند که برای تحقق اراده الهی زندگی نماید یا در پی آمال نفسانی عمر تلف نماید. به هر حال هر عملی را عکس العمل یست و همین قانون ساده منشا امتحان انسان است که انتخاب کند عمل خویش را در مقابل عکس العمل دیگران و بالعکس ، اگر هرگز فراموش نکند که در نهایت خواست خداوند عزوجل محقق می گردد هرگز از راه درست خارج نمی شود. حرکت بی پایان و مملو از امیدش را می آغازدوپیش میرود، اشتباه می کند و تجربه بدست می آورد (که اشتباه لازمه تجربه و تعالی است) و باز می گردد اما به خود اجازه تخطی نمی دهد اما اگر فراموش کرد که خواست الهی تحقق می یابد از مسیر درست زندگی خارج شده و به هر دست آویزی می آویزد و تن به هر منکری میدهد تا به خواسته خودش برسد ولی در نهایت آن گردد که خدایش مقدر فرموده و جز خسران و زیان چیزی حاصل تلاش این آدم طاغی و فراموشگر نمیگردد.( ای انسان چه باعث شد به خدای کریم خود مغرور گردی. سوره انفطار )( قسم به عصر که انسان همیشه در خسران و زیان است ، جز آنان که عمل صالح انجام داده و به رعایت حق یکدیگر را سفارش کرده و صبر کردند . سوره والعصر ) شعور و وسوسه ، هوش و غریزه چهار عنصر در هم آمیخته ای هستند که وجود انسان را معنا میبخشند که نبود هر یک از آنها حکمت خلقت را بی معنا و برتری هر کدام از انها بر سه عنصر دیگر سرنوشت و منش او را رقم میزنند . خداوند در خلقت آدم(ع) از روح الهی خود بر کالبد خاکی او دمید.،( روح مجموعه عشق و اراده ، صفات خوب و پسندیده ، فهم مصادیق از اکاذیب ، اسما و معلومات الهی که همه ابزار و تحت فرمان عقل و شعور هستند، میباشد. ) و اینگونه شعور را با وجود انسان درآمیخت. آنگاه تمام فرشتگان به امر الهی بر آدم سجده کردند جز ابلیس . ابلیس غرور ورزیده و امتناع کرد و به لعنت ابدی گرفتار گردید ، پس مهلت خواست و خداوند او را تا قیامت مهلت داد. او به عظمت خداوند قسم یاد کرد که آدم(ع)و فرزندان آدم(ع) را به گمراهی و تباهی کشاند ، جز آنان که خواست الهی را فراموش نمیکنند . او گفت در وجود آدمیزادگان از بالا و پائین ، چپ و راست پس و پیش و هر راهی که ممکن باشد وارد میشوم و انان را به وسوسه گمراه میکنم . که اینگونه وسوسه نیز در کالبد آدمی راه یافته و باعث نا فرمانی او شد . شیطان آدم(ع) را به خوردن میوه ممنوعه وسوسه کرده اولین گناه رقم خورد، زشتیهای آدم هویدا گردید واز پس آن به امر الهی بر زمین خاکی هبوط کرد . ( شیطان اولین موجودیست که غرور ورزیده، به نادانی تصمیم گرفت خواسته اش را بر خواست الهی برتری بخشد و هر آنکس که این کند یقین داشته باشد اسیر وسوسه گردیده و پا جای پای شیطان نهاده بسوی تباهی رهسپار است) آدمیزادگان بر روی کره خاکی برای بقا و ادامه نسل به غریزه و هوش نیاز داشتند که از پیش این دو عنصر به خاطر ادامه بقائ مخلوقات زمینی وجود داشت و فرزندان آدم این دو عنصر حیاتی را درآمیرش با زمینیان ازآنان به میراث بردند و زندگی شروع شد.شعور در قلب ، وسوسه در حواس ، غریزه در خون، وهوش در مغز انسان ماوا گرفت .چنان که هر کدام از آنها را از انسان بگیرند حیات او منقطع میگردد. تمامی انسانها تابع این چهار عنصر حیات زندگی می کنند و همیشه یکی از این چهار عنصر بر دیگر عناصر تسلط وبرتری پیدا کرده زمام امور بشر را به دست میگیرد. برای آنان که طالب هدایت هستند بسیار مهم است که بدانند در هر زمان کدام عنصر بر وجود آنها حاکم است و هر آنکس که بتواند عنصر شعوررا در وجود خود شناخته و قدرت بخشد و در طول مسیر زندگی بر سه عنصر لازمه دیگر مسلط گرداند ، راه تعالی و تکامل را یافته ، اسب شرف از گنبد گردون بجهاند.آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بمــــــاندآنکس که نداند وبداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساندآنکس که بداند و نداند که بداند بیدارش نمائید که تا خفته نمــــاند آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهــــاندو اما جواب سئوال : چرا باید به مهندس میرحسین موسوی رای بدهیم و او را یاری کنیم. ... ما مسلمانان معتقدیم که پیامبر اکرم محمد مصطفی(ص) عقل کامل عالم وجود است و تمام هستی برای به ثمر رسیدن این مقام والا توسط خداوند افریده شد و آنانکه به این شناخت برسند همچون اقماری به فواصل معین به دور این خورشید تابناک هدایت و رحمت به گردش در آمده، چراغ روشنی بخش هدایت دیگر بندگان میگردند . اگر به دوران زحمت ، تلاش و سختی آن حضرت در راه انجام رسالت و هدایت خلق نظری بیافکنیم به وضوح مشاهده میکنیم ایشان برای رسیدن به اهداف الهی عقل و عمل را سرلوحه کار خود قرار دادند و دعا و معجزه را منوط به خواست الهی گذاشتند ، یعنی آنکه برای به دست آوردن هر پیروزی از توانمندیهای شعور وهوش وبازوی خود و اطرافیان و یاران بهره گرفتند و دست یاری به سوی خلق مورد هدایت دراز کردند . شمشیر علی (ع) ، دارائی خدیجه (ع) ، اعتبار و حمایت ابوطالب (ع) ، ثروت ابوبکر ، ذکاوت سلمان ، قدرت عمر و همت دیگر یاران را به کمک طلبیدند و از پس حمایت ومساعدت نزدیکان و همت والای خویش در زیر سایه حق عزوجل اسلام را پی ریزی نموده ، پرورش داده و صلابت بخشیدند بدون آنکه لحظه ایی به اراده الهی شک کنند . با اطمینان وایمان هر مصیبت ورنجی را به جان خریدند وهر طالب هدایتی را در سختیها به یاری دعوت نمودند، تا ایمانش را به کمال برسانند در حالی که خود باور داشتند این کمال خواست خداست و محقق خواهد شد، جز برای آنانکه غرور ورزیده و به گمراهی رفتند.یا در مثالی دیگر: ندای هل من ناصر ینصرنی سیدالشهدا امام حسین (ع) که تا ابد در تاریخ طنین انداز گردیده تقاضای کمک و حمایت است . برای رسیدن به بالاترین اهداف انسانی یعنی عشق به معبود و آزادگی . حسین(ع) به تحقق اراده الهی باور داشت و این باور اوو یارانش را بسوی شهادتی ابدی در تاریخ بشری رهنمون ساخت، گذشتن از جان شیرین سخت و بزرگ است اما با شکوه تر و سختتر آنست که دل از جگرگوشگان وعزیزان برگیری و شاهد شهادت و اسارت فرزندان و عزیزانت ویاران باشی تا اوج یقین و ایمان به خواست الهی را به امر معشوق یکتا به تصویر کشیده ودر بین ستاراگان هدایت بی همتا گردی ،در حالی که با یک بیعت تقیه گرانه میتوانی جان به سلامت ببری. عظمت قیام کربلا در جانبازی شهدای آن نیست بلکه در پاک باختگی و تسلیم هرآنچه مورد عشق و محبت است به عشق حضرت دوست قرار داشته و آن را معنا میبخشد تا آنان که طالب هدایت هستند اوج تعالی را به دیده دل مشاهده نموده و به یقین دست یابند تا ندای یاری حسین(ع) را در طول تاریخ لبیک گویند.حال من و امثال من که ما میشویم برای احیای آزادگی انسان، که ضامن بقائ آن خداوند است، همه معتقدین به خواست الهی را به یاری می طلبیم تا فقط درست انتخاب کنند، که مدد نمایند خویش را یا درکنج تاریک تنهاییشان پوچ و اسقاط گردند. تقاضای کمک از اهل آن لازمه انسانیت است. چنانکه بزرگان کمال انسانی دست یاری بسوی بندگان خدا دراز کردند. وقتی تاریخ را ورق میزنیم با حیرت به اقوام ومللی که هیچ تاثیری در سرنوشت خود نداشتند مینگریم.غافل از اینکه آیندگان از سکون و سکوت دانسته ما مات ومبهوت خواهند ماند. در نهایت آن شود که خداوند جبار خواهذ ولی آنچه مورد محاسبه واقع میگردد همت انسانهاست در برابر بی قیدی وپوچی انسان نماها. نکته حساس و مهم مطلب این است که از چه کسی و در چه زمانی و برای چه هدفی کمک بخواهیم ، اگر گرسنه ایم، تقاضای غذا از اهل آن واجب و عقلانی است ، اگر برهنه ایم واجبتر، اما اگر همچون قوم بنی اسرائیل که پس از رهایی از ظلم فرعون از موسی(ع) تقاضای غذا کردند، مرغ و ترنجبین از سوی خداوند روزی آنها شد، طمع ورزیده سیر و عدس و غیره از موسی(ع) طلب کردند .که اینگونه توقع حتی از خود خداوند هم خواری و ذلت می آورد تا چه رسد به بنده خدا ، زیرا این نوع کمک گرفتن حاصل قلیان طمع و سست عنصری انسان است . اگر برای دستیابی و رسیدن به مدارج والای انسانی و آگاهی وآزادگی به اهل آن متوسل شویم وحمایت ویاری آنان را خواهان شویم نه تنها مورد منت نیستیم بلکه منتگذار هم هستیم ، چون کمک کننده را در به ثمر رسیدن یک ارزش والای انسانی سهیم کرده ایم . امروز روز شناخت ارزشهاست و زمان انتخاب خیر از شر، نور از ظلمت، آزادگی از بند و تغییرمسیر زندگی.بهتراست در اینجا شفافتر روشن شود که روی سخنم با کسانی است که تحریم انتخابات را بهتر ازاستفاده از فرصتها میدانند . هدف توجیه بد و بدتر نیست بلکه باید اندیشید من اگر بنشینم ، تو اگر بنشینی چه کسی بر میخیزد ؟پر واضح است ، آنکه از ما نیست.حال اگرکسی هدف والایی را حمایت کند و توان انجام آن را داشته باشد اولاً انجام وظیفه کرده (چون انسانیت یعنی ایجاد آسایش برای خود واطرافیان در حد امکان )، ثانیاً ثواب دنیا و آخرت را برای خود خریده وروحش را از قید وبند روزمرگی و بی تفارتی آزاد کرده ، ثالثاً خود را وارد آزمایشی الهی کرده که از نتیجه قبولی آن خبردار و مسرور می باشد ، رابعاً اعتماد به نفس خود را بازسازی و تقویت کرده که این اعتماد انرژی مثبتی را حاصل می سازد که باعث جهش در زندگی می گردد و بخل در ادای وظیفه باعث تباهی این انرژیست . کلام آخر: ما ایرانیان برای به دست آوردن آزادی قیام کردیم ولی بنام آزادی و با شعار رهائی آزاده گی فرد فردمان را به یغما برده وآن را به تاراج گذاشتند وامروز بسیاری بخاطر جلوگیری از تکرار این فاجعه و بسیاری از ترس قربانگاه آزادی ترجیح میدهند در عزلت خویش پوچ و بیهوده بپوسند و در روزمرگی خود تباه شوند . با نگاهی دقیق و به دور از ریا، تعصب،غرورو توهم در جامعه چه میبینیم ؟ ملتی را مینگریم که برخی درموردشان به این باور رسیده اند که میتوان با یک وعده پنجاه هزار تومانی حمایت و رائ آنان را خرید . چرا چون آزادگی پژمرده، و روح آزادی و آزاداندیشی در اسارت حرص و طمع مردمان به زنجیر کشیده شده . چون مردمان فراموش کرده اند روزی هرکس از قبل در خزانه الهی مقرر گردیده وبا وعده سر خرمن پنجاه هزار تومانی کم یا زیاد نمیشود. چه میبینیم یق و به دور از ریا، تعصب،غرورو توهم بسیاری از ترس قربانگاه آزادی ترجیح میدهند در عزلت خویش پوچ و بیهوده بپوسند و د(اما یک توضیح در مورد روزی: روزی هر موجودی در خزانه الهی معین گردیده و در زمان ومکان خودش به صاحب آن میرسد زمان آن ناشی از مشیئت الهی و مکان آن حاصل حرکت و تلاش فرد است و اگر کسی سستی پیشه کند در زمان ادای روزی در مکان آن قرار نمیگیرد.و همچنین آنچه مازاد بر روزی حاصل میشود یا امانت است یا نتیجه طمع ؛ که ردکردن امانت واجب وذخیره کردن طمع مکافات دارد. البته بعضی کم روزی وبعضی دارای روزی وسیع میباشند تا برخی وسیله آزمایش برخی گردند. دیگر آنکه منکرات و گناهانی که فرد در حق خودش میکند یعنی خود را آسیب میرساند سبب تباهی روزی میگردد. و اما برکت در روزی، خواندن به همراه فهم قرآن وسایر کتب الهی (کلام الله) وصدقه به همراه دعا باعث برکت و فراوانی وسیعی در روزی میگردد.)ولی با آنکه همه مردم بارها وبارها تجربه کرده اند بعضی مواقع هزاران سعی شان برای رسیدن به آنچه روزیشان نبوده ،تباه گردیده و گاهی آنچه را که هرگز برایشان متصور نبوده، روزیشان شده ،بازهم آزمندانه و حریص در پی تصرف روزی مقدر خویش آسایش خود و دیگران را ضایع می نمایند. میخواهم فریاد بزنم ،فریاد بزنم ،فریاد بزنم اما انگار استخوان در گلو دارم، ای مردم ازهر گروه ودسته ،ازهر مرام ومسلک، از هر قوم وطایفه، وتابع هر دین و آیینی هستید واز هر مرشدی که خط میگیرید ترک صحنه انتخابات افتخار نیست، شناسنامه بدون مهر ارزش نیست ، لاقیدی وبی تفاوتی هنر نمیخواهد ، خانه نشینی و سستی همت نمیخواهد . فرار ازرای دادن مبارزه نیست. آنانکه در جای امن ودر کشور هایی که در توهماتشان خانه آمال وآرزوهای پوچ وواهیشان بوده زیر سایه شیطان ترس پناه گرفته اند و شعار براندازی سر میدهند انسان نماهای بی ارزشی هستند که در مقام امتحان به هر خفتی تن میدهند . خیانت پیشه و دشمن انسانت هستندو هرگز جز به حرص و آزمندی خود نمی اندیشند . چه ما رای بدهیم و چه رای ندهیم ، چه با سستی وکاستی در خانه بنشینیم و سر در برف فرو بریم ، ویا برای احقاق حق قیام کنیم ،محقق گردد آنچه را که حضرت دوست خداوند باری تعالی مقدر فرموده فقط این ماییم که باید دقت بنماییم که مورد امتحان الهی هستیم.بدترین جانوران نزد خداوند کسانی هستند که تعقل نمیکنند. والسلام صادق بهکامیان ـ20/2/88 Behkamiyan@yahoo.com دسته ها :
يکشنبه بیست و هفتم 2 1388